سربازی که تمام شد حال و حوصله خیلی چیز ها رو از دست دادم ، همینطور کوهنوردی، 5 ماهه 5 بار نرفتم کوه، اومدم سراغ وبلاگم و وبلاگ های دیگران ببینم چه خبره چی به چی شده!
یک گزارش مربوط به سال 95 رو خلاصه وار تکمیل کردم و منتشرش کردم و بعدش دلم خواست چیزی بنویسم، مطلب خاصی به نظرم نیومد جز اینکه رفته بودم کلکچال و در موردش بنویسم حداقل اگر کسی هم اینجا رو نمی خونه خودم بعد ها میام سراغش و تجدی خاطره میکنم.
با یکی از دوستان مجازی که تا به حال ندیده بودمش صعود به کلکچال بهانه ای بر صعود این کوه و هم دیدار یک دوست شد، شب قبل صعود رفتم خونه کامیار ، کامیار قبلا کلکچال رفته بود دو تا از دوست های کامیار هم قرار شد به همراه ما بیان.
برای رفتن به پناهگاه کلکچال از سه مسیر می توان صعود کرد: 1- بوستان جمشیدیه -2 گلاب دره3- دره وزباد.
روز پنج شنبه  با بی ارتی رفتیم میدان تجریش یا همان اطراف از آنجا سوار تاکسی شدیم و ما رو تا ورودی پارک جمشیده رسوند.
صعود از پله های پارک جمشیدیه شروع شد البته بعد ها فهمیدم از مسیر دیگه ای هم میشه رفت به سمت مسیر پاکوب که الان در خاطرم نیست یادم بیاد می نویسم. مدتها بود کوهنوردی و ورزش نکرده بودم اوضاع وحشتناکی اما اروم حرکت می کردیم، از پارک جمشیده که خارج شدیم مسیر زیبایی داشت، رودخانه،درخت، از همه رده های سنی هم کوهنورد و کوهپیما و غیره دیده میشد،از دکه ای مقداری خوراکی خریدم و حرکت رو ادامه دادیم، در هر ایستگاه یک فروشگاه یا دکه ای برای استراحت و خرید موجود می باشد بعضی ها وسایل کوهنوردی هم دارند.
بعد از حدودا 2 ساعت به پناهگاه کلکچال رسیدیم، مجموعه ای از پناهگاه، مسجد وسایل ورزشی و . در آنجا وجود دارد.یک پناهگاه استوانه ای شکل هم وجود داشت که توسط سازمان پیشاهنگی ایران در سال 1339 ساخته شده بود .
صبحانه از یک دکه عدسی خریدیم و پس از صرف صبحانه من و کامیار به سمت قله رفتیم ،
از پناهگاه به بعد درختی وجود نداره و مسیر آنچنان دلچسب نیست به همین خاطر مقصد اکثر افراد همان پناهگاه کلکچال به ارتفاع 2600 متر می باشد. در مسیر صعود به قله کوهنوردان کمی به چشم می خورد، مسیر صعود مانند گردنه ای دامنه را دور میزند ، سپس باید یک قله فرعی را صعود کرده کمی فرود و دوباره قله اصلی را صعود کرد(قله کلکچال 3350 متر ارتفاع دارد) شبیه کوهان شتر هم هست، شیب اخر صعود به قله خیلی سنگین و در فرود اذیت کننده بود. روی قله کمی استراحت کردیم و به سمت پناهگاه برگشتیم در مسیر برگشت به حال دوستانمان که در پناهگاه ماندند غبطه می خوردم :)) اما خب قله کلکچال رو صعود کردیم. رسیدیم پناهگاه 20 دقیقه ای خوابیدیم، نهار املت درست کردیم و بعد از نهار  به سمت جمشیدیه حرکت کردیم، ساعت 5 به پارک جمشیدیه رسیدیم و برنامه پایان یافت.
گزارش خوب و دقیقی نیست اگر عمری باقی بود و دوباره به طور منظم کوهنوردی رفتم سعی میکنم بهتر و دقیق تر بنویسم.
 

                                     


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها